زنان آمازون
...شايد يه وبلاگ

مردی تعریف می کرد که با دو دوستش به جنگل های آمازون رفته بود و در آنجا گرفتار قبیله زنان وحشی شدند و آنها دو دوستش را کشتند. وقتی از او پرسیدند چرا تو زنده ماندی، گفت: زن های وحشی آمازون از هر یک از ما خواستند چیزی را از آنها بخواهیم که نتوانند انجام بدهند. خواسته های دو دوستم را انجام دادند و آنها را کشتند. وقتی نوبت به من رسید به آنها گفتم: لطفا زشت ترین شما مرا بکشد!‎‎

 



نظرات شما عزیزان:

mohamad
ساعت20:34---5 شهريور 1390
خوب معلومه زنا زشت ندارن.دارن؟
پاسخ: واقعا اعتماد به نفس زن ها را ما مردها داشتیم الان دنیا یه جور دیگه بود


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






ارسال شده در تاریخ : 4 / 6 / 1390برچسب:, :: 14:51 :: توسط : بهزاد

درباره وبلاگ
خدايا ؛ کسي را که قسمت کس ديگريست، سر راهمان قرار نده... تا شبهاي دلتنگيش براي ما باشد... و روزهاي خوشش براي کس ديگري...!
آخرین مطالب
نويسندگان
پيوندها

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 330
بازدید دیروز : 4
بازدید هفته : 335
بازدید ماه : 745
بازدید کل : 261052
تعداد مطالب : 462
تعداد نظرات : 1023
تعداد آنلاین : 1