خيلي وقتا آدم دلش مي گيره
نمي دوني چي كار مي شه كرد تا دلت باز بشه
مي خندي اما بازم دلت گرفته
نمي دونم چه جوري مي شه باز كرد
پشت شيشه مغازه نوشته "چاه باز كن قوي رسيد"
خواستم برم بپرسم دل باز كن هم داري؟
نمي خوام غمگين بنويسم
چون مي دونم فقط من نيستم كه مشكل دارم
چون مي دونم با اين همه مشكلي كه دارم بازم بايد بگم خدايا شكرت
پاي مشكلاتم وايسادم
باهاشون مي جنگم
اما خستم كردن ... خسته
اشكال نداره تحمل اين مشكلا فقط و فقط يه خوبي داره اينكه بعد از تحمل كردنشون مي توني بگي
"اين كه دردي نيست من كشيدم از اين بدتراش
پله هاي ترقي واسم هر خراش"
اما نمي دونم بعد از اين همه تحمل بازم پله ترقي وجود داره يا نه
با يكي صحبت كردم كه خيلي آرومم كرد
مي گفت كاري نمي شه كرد فقط و فقط بايد بگي "خيره" و ادامه بدي
به حرفش خندم گرفت اما ديدم راست مي گه
دارم ادامه مي دم نمي دونم چي مي شه اما ادامه مي دم
آخرين خنجر تابستان امسال هم زده شد و رفت
بچه كه بودم بين تمامه فصل ها از تابستان خوشم مي اومد
هم مدرسه ها تعطيل بود هم تولدم بود
اما حالا بدترين فصل برام تابستانه
7 تير
7 مرداد
14 شهريور
21 شهريور
از 2تا تاريخ اول به شدت متنفرم و اصلا خاطرات خوبي ندارم
اما از 2تا تاريخ آخر خاطراته خوبي برام مونده كه بهش فكر مي كنم . . . .
21 / 06 / 1354 تولد مادرم
ديروز هر كاري كردم برم پيشش نشد
شانسا تو راه بودم و خاطرات و مرور مي كردم
بعضي جاها تو حاله خودم نبودم اما يه جمله يكم آروم ترم كرد
"بدترين شرايط من و تو آرزوي يكي ديگست"