فرار زندانی
...شايد يه وبلاگ

زندانی بعد از 15سال از زندان فرار کرد و بعد از اینکه در مقابله خانه ای ایستاد و به نیت پیدا کردن پول وارد خانه شد اما یک زن و شوهر را یافت که مشغول... بودند و مرد را به صندلی بست و زن را هم مینطور و گردن زن را بوسید و به سمت حمام رفت و در این هنگام مرد به زن گفت:

 

این مرد از لباسش معلومه که مدت زیادی رو در زندان بسر برده و حتما اونجا هیچ زنی رو ندیده من دیدم چطور گردن تو رو ماچ کرد اگه خواست با تو س-- داشته باشه مقاومت نکن اونو راضی کن با اینکه میدونم برات چندش آوره ! ببین این زندانی خیلی باید خطرناک باشه و اگه عصبانی بشه جفت مون رو میکشه. قوی باش عزیزم و بدون خیلی دوستت دارم. همسرش پاسخ میده : او گردن منو ماچ نکرد! اون در گوش من گفت که همجنس گراست و معتقده که تو خیلی نازی و از من پرسید که وازلین داریم و من گفتم که در حمام میتونه پیدا کنه . پس عزیزم قوی باش و بدون من هم خیلی دوستت دارم



نظرات شما عزیزان:

mohamad
ساعت20:20---5 شهريور 1390
چه ضدحالی خورد مردهپاسخ: نخند تو واقعا زنی یا مرد؟؟؟؟ همش که طرفدار زنایی

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






ارسال شده در تاریخ : 4 / 6 / 1390برچسب:, :: 14:53 :: توسط : بهزاد

درباره وبلاگ
خدايا ؛ کسي را که قسمت کس ديگريست، سر راهمان قرار نده... تا شبهاي دلتنگيش براي ما باشد... و روزهاي خوشش براي کس ديگري...!
آخرین مطالب
نويسندگان
پيوندها

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 570
بازدید دیروز : 4
بازدید هفته : 575
بازدید ماه : 985
بازدید کل : 261292
تعداد مطالب : 462
تعداد نظرات : 1023
تعداد آنلاین : 1