...شايد يه وبلاگ

دیشب برای اولین بار رفته بودیم کنسرت اونم کجا  .................... برج میلاد

شاید فکر کنید خیلی پولدارم اما نه به خدا اینطور نیست

بلیط از جایی رسیده بود و ما هم هرکاری کردیم که بدیم کسه دیگه ای بره هرکی یه بهونه ای آورد

اگه کنسرت ابی یا داریوش بود همه با کله می رفتن اما این بنده خدا رهبر کنسرت بود و کسی هم باهاش حال نمی کرد

از اینا که جلوی گروه هستن و هی دستشون و بالا پایین می کنن و.... (استاد شهرداد روحانی)

مراسم خوابم گرفته بود و می خواستم پاشم بیام بیرون و اگه به اسرار بهروز نبود حتما این کار و می کردم (من و چه به گروه کنسرت اونم ویلیون می دونم جزو ساز های سخته اما اصلا صداش و دوست ندارم)

اما از یه جایی به بعد خود استاد شروع کرد به پیانو زدن واقعا می گم عالی بود خیلی خوب بود

اما نکته جای دیگریست

نکته این بود که واقعا دنیای پولداری خیلی خوبه ها!!!!!!!!!

دیشب حدود 30دقیقه زود رسیدیم و تو لابی منتظر بودیم تا در و باز کنن

اصلا باورم نمی شد که اینجا ایرانه

ماشین های تو پارکینگ و نمی گم براتون

اما چه تیپ هاییی ، چه مدل هاییی ، چه حرف هایی

چه راحت با هام ارتباط برقرار می کردند

نه انگار که اصلا هم و نمی شناختن و تنها وجه مشترکشون پول بود و بس

داشتم به این فکر می کردم که با همه اینا تقریبا همسن هستم

نهایتا 4سال اختلاف داشته باشم( از بس همه جا اول بودم فاصله سنی همه با هم بیش از 4 بوده و کمترش و. می گم همسن ، دست خودم نیست دیگه)

اینا کجان و به چه چیزایی فکر می کنن و من کجام

نمی دونم درستش کدومه

نمی گم هم خودم و باختم و افسرده شدم و نشستم کنج خونه

نه نه

دارم می دووم ، تمام تلاشم و می کنم

بحث من اینه که اگه من تمام تلاشم و بکنم و خدا هم تمام لطفش و به من بکنه

و بزنه یه روزی به همچین ثروتی برسم ، اون وقت چند سالم می شه؟

یعنی نسل بعد خودم می خواد حال کنه؟

الان که جوونم همه می گن وقت هست و به فکر این چیزا نباش و تلاشت و بکن و به بیراه نرو و .....

اون موقع هم همه می خوان بگن بابا سنی ازت گذشته و این کارا یعنی چی و الان بچه ات .....

(منظورم از حرفه همه اون دسته از عزیزانی هست که قبولشون دارما نه همه )

واقعا نمی دونم یعنی چی

بعضی وقت ها اینقدر فکر می کنم که مغزم خطا می ده به هیچ جوابی نرسیدم

چی بگم والا

 

بازم یادم رفت اول سلام کنم    سلام

 

یا علی



نظرات شما عزیزان:

سید رسول گوزنها
ساعت11:35---22 ارديبهشت 1394
مناعت طبع شما بالاتر از این حرفاست



مطمئنم کارت درسته



علی یارت باشه<img src="http://loxblog.com/images/smilies/smile%20(27).gif" width="18" height="18">


سید رسول گوزنها
ساعت13:07---21 ارديبهشت 1394
سلام مجدد آقا بهزاد گل

به طور کلی تجربه ای که تو این مدت بدست آوردم اینه که نمیشه اینجور مباحث رو با کامنت دادن و گرفتن حل و فصلش کرد

همونطور که میدونی آدمیزاد کلا نمیدونه چند وقت زنده اس وو چقدر میخواد عمر کنه

شما حتما میشناسی آدمایی رو که چند ساله ازدواج کردن و صاحب چند تا بچه شدن و از دار دنیا هم هیچی ندارن و به محض اینکه غزل خداحافظی رو میخونن تمام بازماندگانش حتی تو برگزاری ساده ترین مراسم ختم به مشقت میفتن

آدمهایی رو هم داریم که وقتی مرحوم میشن خب از مال دنیا چیزی کم ندارن و به قول دور و وریا مراسم در خور و آبرومند میگیرن و که خود این مطلب هم یه عالمه براش حرف دارم .... بماند

اون کسی که میمیره نمیدونه که مثلا چهل و سه روز دیگه از این دنیا میره پس یا علی هر چی که داره وو نداره رو بزنه به بدن و بعدش هم الفاتحه .....

پس به اندازه قناعتی که تو وجودش داره بهره برداری میکنه " یکی کم و اون یکی زیاد قانع هست

یکی هر چی داره فقط تو امروز و اون یکی فردا و و فرداها رو میبینه پس این یه قضیه کاملا ذاتی هستش چه بسا شما خودت به روح کسی که اصلا به عاقبتش و مفلسی " تنگدستی و نداری فکر نکرده از اون صلوات مخصوصها!! بفرستی

همونطور که خودت گفتی گذر زمان خیلی چیزا رو رو میکنه و راه دوری هم نمیخواد بری الان تموم هم سن و سالای شما داشته هاشون مثل خود شماست ؟؟؟

اوناییکه از ددی شون گرفتن رو نمیگم ها

اوناییکه کار میکنن و زحمت میکشن رو میگم " کافیه مثلا به دو سه تاشون بگی مثلا من بیست میلیون دارم " بعد بشنوی که هزار جور برای پول شما برنامه ریزی میکنن و پیشنهاد میدن ولی شما مواظب داشته های خودت هستی و مراقبت میکنی چرا ؟؟

البته همونطور که اولش گفتم از حوصله اینجا خارجه و واقعا با کیبورد نمیشه اونجوری که میخوام حق مطلب رو ادا کنم
و مخلص کلام همونطور که خودت حتما میدونی فقط اینه که آدمیزاد نمیدونه چقدر زنده اس و چند سال عمر میکنه .. همین

علی یارت باشه
پاسخ: سلام آسید دیروز خیلی اتفاقی این اتفاق افتاد نگفتم چقدر پول دارم و می خوام چی کارش کنم به یکی از دوستانم نحوه کارمون و کارکردن و تو شرکت توضیح دادم اونم گفت ما کجاییم و شما کجایین خندم گرفت ، فکر کرد دارم مسخرش می کنم اما بعدش داستان و توضیج دادم و گفتم که 2 روز پیش منم همین حرف و زدم ...... بعد با خودم فکر کردم همه شروع کردم به کار روی خودم که بتونم خودم و کنترل کنم و داشته هام و ببینم یا علی


سید رسول گوزنها
ساعت13:47---20 ارديبهشت 1394
سلام آقا بهزاد

یه رفیقی دارم قدیمی " الان استاد دانشگاهه و خیلی با هم جور هستیم " چند ماه پیش یه پروژه ای تو نجف اشرف گرفته بود و پول خیلی خوبی هم قرارداد بست " یه چیزی حدود صد میلیون تومن

بعد یکی دیگه جور شد تو بصره

حدود ده روز پیش میگفت یکی از دوستان دوره دانشگاهی مو پیدا کردم میگه دو تا پروزه گرفتم یکی تو عمان و اون یکی تو دوبی میای ؟؟ دوست ما هم رفت و اتفاقا دیروز اومده بود و به من تلفنی یه توضیحاتی میداد

میگفت فلانی من کجام و اونا کجا

خونه تو فلانجا وو ماشین شاسی بلند

بی ام و وو خیلی خلاصه وضعیت توپی دارن و چه وو چه

گفتم میدونی مثل کیا حرف میزنی

گفت نه گفتم مثل اون آدمایی که تازه اومدن شهر و میرن میدون آزادی یه عکسی میگیرن و بعد با شیش تا چشم فقط اینور و اونور رو نیگا میکنن و هاج وو واج موندن

مرد حسابی مگر تو اینهمه مسافرت خارج از کشور نرفتی " مگر تو پرستیژ و شخصیت اجتماعی نداری " مگر تو خونه وو ماشین وو زن و فرزند نداری

اصلا مگه تو کم کسی هستی که اینطور با حسرت تمام اینا رو تعریف میکنی آه میکشی ......

خلاصه آقا بهزاد زر زیادی زدم .........

امروز با این پستی که گذاشتی و خوندم فهمیدم بزرگترین ثروتها همون قناعته که مولا گفته وو بس وگرنه پای درد دل هر کسی میشینی میبینی از پایین داره به بالا نگاه میکنه .. فقط نتیجه اش هم حسرته ........ حسرت .....

علی یارت باشه جوون
پاسخ: سلام آسید یه جمله بود خیلی دوستش دارم نمی دونم تا حالا اینو اینجا گفتم یا نه " آرزوهایت را روی کاغذ بنویس ، خدا فراموش نمی کند ، اما تو فراموش می کنی که دارایی امروزت ، همان آرزوی دیروزت بوده " آسید یه حسی هست نمی دونم واقعا اسمش حسرته یا نه ، شایدم حسرته و من فکر می کنم چیزه دیگه ای هست من وقتی این چیزا و می بینم دوست ندارم جای اونا بوده باشم یا پدر و مادرم یکی از اونا بودن یا اونا از سر ترحم و دلسوزی یا هرچیزه دیگه ای اینا و داشته باشم حرف اصلی من اینه کسی که بچه اش اینجوری می گرده و اینطوری پول خرج می کنه خود پدرش کلی زحمت کشیده می شناسم آدمی و که الان وضعه مالیش توپه اما باز داره کار می کنه و نمی ذاره بچه هاش با پولش حیف و میل کنن هرکدوم گذاشته تو یه کاری تا به بابا وابسته نشن شما فکر کن کلی زحمت کشیدی از 15 سالگی کار کردی کلی سختی و بالا و پایین شدی کلی حرف شنیدی و ..... بعد بچه شما بیاد خیلی راحت با اون پول خوش بگذرونه!!!!!!!!!!! من اینجاش و مشکل دارم خود اون شخص چی؟؟؟ خودش از هزار تا چیز زده ، از کفش و لباس و مهمونی و ..... زده تا بتونه یه پولی جمع کنه شایدم من سطحی فکر می کنم شایدم زمان اینو هم واسم حل کنه ، مثل خیلی چیزای دیگه ای که فکر می کردم حل نمی شه و حل شد به قول بزرگی " بعضی کار ها به زمان نیاز دارد ، نمی شود با باردار کردن 9 زن یک ماه بچه دار شد " اما حرف اصلی و آخر و مولا می زنه خیلی از حرف های مولا و شنیدم و سعی کردم انجام بدم یا علی آسید عزیز


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






ارسال شده در تاریخ : 20 / 2 / 1394برچسب:, :: 7:2 :: توسط : بهزاد

درباره وبلاگ
خدايا ؛ کسي را که قسمت کس ديگريست، سر راهمان قرار نده... تا شبهاي دلتنگيش براي ما باشد... و روزهاي خوشش براي کس ديگري...!
آخرین مطالب
نويسندگان
پيوندها

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 33
بازدید دیروز : 38
بازدید هفته : 33
بازدید ماه : 229
بازدید کل : 260536
تعداد مطالب : 462
تعداد نظرات : 1023
تعداد آنلاین : 1